امروزه تمامی دست‌اندرکاران علوم روان‌شناختی معتقدند که تغییرات مثبت و پایدار در افکار و رفتارهای انسان، بدون عبور از ذهن خودآگاه و دست‌رسی به ناخودآگاه امکان‌پذیر نمی‌باشد. ذهن از سه بخش خودآگاه، تحت‌آگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است. ذهن خودآگاه به‌واسطه‌ی وجود فاکتور انتقادی، به‌صورت یک فیلتر قوی عمل می‌کند و مانع نفوذ تلقینات و جملات تأکیدی مثبت به بخش‌های عمیق‌تر ذهن می‌گردد. بدون دست‌یابی به گنجینه‌ی ناخودآگاه، در طول زندگی مدام در حال تلاشی خسته‌کننده و بی‌نتیجه برای رسیدن به آرزوهای‌مان خواهیم بود. تلاشی که طی آن گاه به موفقیت‌های کوچک و گذرایی می‌رسیم و به آن دل خوش می‌کنیم اما به‌سرعت با موانع بزرگ جدیدی مواجه می‌شویم که آن دستاوردها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهند. این اتفاقی‌ست که هر روزه برای میلیون‌ها انسان می‌افتد و موجب خستگی مفرط و از رمق افتادن‌شان می‌شود.ید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که بارها با تمام وجود! تصمیم قطعی گرفته اید که فلان کار را با جدیت انجام دهید اما علی‌رغم یک شروع نسبتاً خوب، زود سرد شدید و آن را رها کردید. بدین ترتیب یک شکست به کارنامه‌ی شکست‌های‌تان افزوده‌اید و به اعتمادبه‌نفس خود بیش از پیش آسیب رسانده‌اید. اکثر مردم پس از چند تلاش ناموفق برای یک کار، در نهایت به این نتیجه می‌رسند که قادر به انجام آن نیستند و با ناامیدی دست از تلاش می‌کشند، فرآیندی که در روان‌شناسی درماندگی آموخته‌شده نام دارد. آیا برای شما پیش نیامده که تصمیم قطعی بگیرید وزن کم کنید و حتی برای این کار برنامه‌ریزی کنید مثلاً به متخصص تغذیه مراجعه کنید، در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنید، حتی مدتی هم به‌خوبی پیش بروید، اما ناگهان تمام این کارها را رها کنید و به‌سرعت حتی چاق‌تر از قبل شوید؟ آیا همین روند ناموفق را برای سایر تصمیم‌های‌تان مثلاً مطالعه‌ی زبان، قبولی در فلان کنکور مهم و یا کارهای بزرگ دیگر تکرار نکرده‌اید؟ سؤال اساسی این است که چرا علی‌رغم داشتن انگیزه‌ی بالا و تصمیم قطعی به تغییر، این مهم اتفاق نمی‌افتد؟ پاسخ این سؤال را باید در چگونگی کارکرد ذهن جستجو کرد. واقعیت این است که بدون دست‌یابی به ذهن ناخودآگاه، رؤیاها به حقیقت نمی‌پیوندند و قله‌های هدف فتح نمی‌شوند. بدون دسترسی به لایه‌های عمیق ذهن، به آرامش نمی‌رسیم و شادمانی‌ها و لذایذ گذرا خواهند بود زیرا مرکز هیجانات در خودآگاه نیست بلکه در بخش‌های عمیق‌تر ذهن جای دارد. تلاش طاقت‌فرسا برای ایجاد تغییر صرفاً از طریق اراده و بدون به‌کارگیری مکانیسم‌های ذهن تحت‌آگاه و ناخودآگاه، آب در هاون کوفتن است. بنابراین برای ایجاد تغییرات پایدار نیاز به دست‌کاری لایه‌های عمیق‌تر ذهن داریم. جایی که مسؤول احساس‌های خوب و بد ماست. جایی که برنامه‌ریزی‌ها را انجام می‌دهد.

درست مانند یک برنامه‌ی کامپیوتری که وقتی اجرا می‌شود یک سلسله عملیات به‌طور خودکار پشت سر هم انجام می‌گیرند و بدون نیاز به تلاش اضافی کاربر، نتیجه حاصل می‌گردد، با دست‌یابی به قسمت‌های عمیق ذهن، می‌توان آن را برنامه‌ریزی نمود و باقی کارها را ذهن به‌طور خودکار انجام می‌دهد. تنها راه وقوع موفقیت‌های بزرگ و پایدار، استفاده از منابع ذهن ناخودآگاه است. امروزه تمامی افراد موفق از ورزشکار گرفته تا تاجر و سیاست‌مدار و همه و همه (دانسته یا اتفاقی) با استفاده از تکنیک‌های قدرتمند هیپنوتیزمی با دست‌یابی به ناخودآگاه، ذهن خود را برای کارهای بزرگ برنامه‌ریزی می‌کنند. تا زمانی که شما چگونگی دسترسی به ناخودآگاه را نیاموزید و موانع درون-ذهنی خود را از سر راه موفقیت‌ها کنار نزنید، نتایج مطلوب و پایدار حاصل نخواهند شد. با به خدمت گرفتن تحت‌آگاه و ناخودآگاه، پیشرفت‌های شگرفی در روابط بینِ‌فردی و سلامت جسمی و روانی به دست می‌آورید. اهداف و آرزوهای واقع‌بینانه‌تان به وقوع می‌پیوندند و زندگی از یک تلاش طاقت فرسا، به میدان بروز استعدادها و کسب موفقیت‌ها تبدیل می‌گردد.

دانشمندان نشان داده‌اند که ذهن انسان هر لحظه حدود یازده میلیون واحد اطلاعاتی را دریافت یا ارسال می‌کند در حالی که (همان‌طور که جورج میلر نشان داد) خودآگاه تنها قادر به ارسال یا دریافت 9 واحد اطلاعاتی در هر لحظه است! این مقدار به‌قدری ناچیز است که می‌توان گفت تقریباً تمام فعالیت‌های جسمی و روانی تحت اختیار و کنترل بخش‌های عمیق ذهن یعنی تحت‌آگاه و ناخودآگاه صورت می‌گیرد.

اعمال خودکارِ بدنی که برای ادامه‌ی حیات ضروری‌اند مانند تنفس، گردش خون، ادراکات حسی، حافظه‌ی سلول‌ها، سیستم ایمنی، دستگاه گوارش، عملکرد کلیه‌ها و همه و همه در مرکز فرماندهی ناخودآگاه کنترل می‌شوند. اما این تمام موضوع نیست زیرا تحت‌آگاه نیز مرکز ذخیره‌ی خاطرات خوشایند و ناخوشایند و مسؤول کنترل هیجانات و تمامی برنامه‌هایی‌ست که تعیین‌کننده‌ی توانایی شما برای نیل به اهداف و آرزوهای‌تان است. بنابراین سقف توانمندی‌های ما توسط بخش‌های عمیق ذهن‌مان برنامه‌ریزی می‌گردد و نه اراده که در خودآگاه قرار دارد.

افکار و باورها با ریشه دواندن در ناخودآگاه موجب خلق دیدگاه‌های ما می‌شوند و این فرآیندی‌ست که به‌طور خودکار و بدون هوشیاری ما عمل می‌کند. در واقع همگی ما عینک‌هایی به چشم داریم که جهان اطراف را از پشت آن‌ها می‌بینیم. سیستمی از فیلترهای ذهنی که تنها به دستجات خاصی از اطلاعات اجازه‌ی عبور می‌دهند و این باعث می‌شود تا همه‌ی انسان‌ها واقعیات اطراف را تحریف‌شده و تغییریافته ببینند. این بدان معناست که ما برداشت و تفسیر خود از وقایع را ادراک می‌کنیم نه خود واقعیت را. وقتی ناخودآگاه شما سرشار از افکار و باورهای مثبت است، زندگی زیبا و لذت‌بخش به‌نظر می‌آید و زمانی که پر از باورها و افکار منفی باشد، خسته‌کننده و آزاردهنده خواهد بود.

بنابراین با دسترسی به ناخودآگاه می‌توان سیستم باورها و فیلترهای ذهنی را اصلاح نمود.

اما این‌جا دو موضوع مهم وجود دارد: اولاً چگونگی دسترسی به این بخش عمیق ذهن و ثانیاً روش ایجاد یک تغییر درست و پایدار.

اغلب مردم تصور می‌کنند با مثبت‌اندیشی، تکرار جملات تأکیدی مثبت و تصویرسازی‌های مناسب ذهنی می‌توان این تغییرات را ایجاد کرد. اگرچه این تکنیک‌ها روش‌های مناسبی برای اصلاح سیستم باورها و فیلترهای ذهنی به‌شمار می‌روند اما نکته‌ی اساسی آن است که ابتدا باید به ناخودآگاه دسترسی پیدا کرد و سپس تغییرات مورد نیاز را اعمال نمود. افکار و تصاویر مثبت، بذرهای موفقیت‌اند ولی تا زمانی که در اعماق ناخودآگاه کاشته نشوند، رشد نخواهند کرد و بنابراین منشأ تغییر پایداری نخواهند شد. مشکل این‌جاست که فاکتور انتقادی ذهن خودآگاه در اغلب مواقع، این افکار را بلوک می‌کند و مانع دسترسی آن‌ها به تحت‌آگاه و ناخودآگاه می‌شود. لازم است بذرها از سد محکم و صعب‌العبور خودآگاه گذر کنند تا به خاک حاصل‌خیز ناخودآگاه برسند و تنها در این مکان است که امکان باروری و رشدشان وجود دارد. اگر ما بخواهیم گیاه گل سرخ را در باغچه‌ای پرورش دهیم ولی بذرها را به جای آن‌که داخل خاک بکاریم، بر روی یک صفحه‌ی حایل مثلاً یک سینی بریزیم و سینی را روی خاک قرار دهیم هرگز شاهد رشد گیاه و مشاهده‌ی گل‌های زیبای رُز نخواهیم بود. همین موضوع در مورد ذهن انسان نیز صادق است. شما می‌توانید ساعت‌ها تصاویر مثبت را در ذهن خود مجسم کنید یا جملات تأکیدی را هزاران بار برای خود تکرار کنید، اما تا زمانی که این تصاویر و افکار به ناخودآگاه‌تان دسترسی نداشته باشند هیچ تغییر پایداری را شاهد نخواهید بود.

شاید شما هم در یکی از همایش‌های بزرگ! موفقیت که این روزها به‌کرّات برگزار می‌شوند شرکت کرده باشید. معمولاً در این همایش‌ها با استفاده از روش‌های انگیزشی و بمباران ذهن شرکت‌کنندگان با انبوهی از جملات مثبت و انرژی‌دهنده، آن‌ها را برای تغییرات بزرگ تهییج می‌کنند. معمولاً افراد هنگام خروج از سالن همایش در خود کوهی از انرژی احساس می‌کنند که آن‌ها را برای تغییرات اساسی مهیا می‌کند. اما متأسفانه آتش تنور داغ این انگیزه‌ها به‌سرعت سرد می‌شود و پس از چند صباحی برنامه‌ریزی برای آینده و گاه اقداماتی بلندپروازانه اما زودگذر، دست از تلاش می‌کشند و در انتظار همایش بزرگ! بعدی می‌نشینند!

در میان روش‌های دسترسی به ناخودآگاه، خود-هیپنوتیزم یکی از مؤثرترین روش‌هاست. روشی که 95 درصد مردم می‌توانند آن را بیاموزند و در جهت تغییرات بزرگ و پایدار از آن بهره‌مند شوند. در واقع خود-هیپنوتیزم ابزار قدرتمندی برای دست‌یابی به آرزوهای‌مان است. هنگامی که شما تصمیم می‌گیرید وزن کم کنید یا می‌خواهید بدون وحشت‌زدگی سوار هواپیما شوید و یا حتی درآمد بیش‌تری داشته باشید، در واقع برای خود هدف‌گذاری می‌کنید و خود-هیپنوتیزم، ذهن ناخودآگاه را با اهداف شما هماهنگ می‌کند. بدین ترتیب تمامی نیروهای ذهنی و جسمی‌تان برای دست‌یابی به هدف بسیج می‌شوند و شما را هر روز به هدف‌تان نزدیک‌تر می‌کنند.

امروزه تمامی مراکز معتبر علمی و دانشگاهی جهان تأثیر ویژه‌ی هیپنوتیزم و خود-هیپنوتیزم را در بهبود کیفیت زندگی پذیرفته‌اند. کاربردهای این روشِ منحصربه‌فرد به افزایش اعتمادبه‌نفس و تغییرات مثبت زندگی خلاصه نمی‌شود بلکه هم‌چنین یک شیوه‌ی مؤثر درمانی در حوزه‌های پزشکی، روان‌پزشکی و دندان‌پزشکی به حساب می‌آید. از خیل عظیم کاربردهای هیپنوتیزم می‌توان به افزایش اعتمادبه‌نفس؛ تقویت انگیزه و پشتکار برای رسیدن به اهداف؛ افزایش تمرکز و تقویت حافظه؛ اصلاح عادات ناپسند (مثل ناخن جویدن)؛ ترک سیگار؛ رفع اضطراب‌ها مثل اضطراب امتحان و اضطراب حضور در جمع؛ کنترل استرس‌ها و فشارهای شغلی، خانوادگی، مالی، تحصیلی، اجتماعی و غیره؛ درمان انواع ترس‌های غیرطبیعی یا فوبی‌ها (مانند ترس از ارتفاع، پرواز، آسانسور، محیط‌های بسته، حیوانات و غیره)؛ کنترل دردهای حاد و مزمن (مثل کمردرد، سردرد و انواع دردهای جسمی یا عصبی)؛ درمان اختلالات جنسی مانند ناتوانی جنسی، انزال زودرس، واژینیسموس و سردمزاجی؛ کنترل عوارض آزاردهنده‌ی بارداری مانند ویار حاملگی؛ درمان سندرُم پیش از قاعدگی در خانم‌ها (پی.ام.اس.)؛ درمان اختلالات خوردن مثل بی‌اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و چاقی؛ کنترل بیماری روده‌ی تحریک‌پذیر (آی.بی.اس.)، تنظیم فشار خون، کنترل قند خون، تقویت سیستم ایمنی، درمان اختلالات روان-تنی و به‌طور کلی مداوای طیف وسیعی از اختلالات جسمی و روانی اشاره نمود.