پرسش و پاسخ
هیپنوتیزم که امروزه در شاخههای مختلف طب کاربردهای فراوانی دارد، بهدلیل تواناییهای منحصربهفرد و شکل خاص تکنیکها همواره مورد توجه هر دو گروه پزشک و بیمار بوده است. همین توانایی های هیپنوز موجب شده تا عقاید غیرواقعی و عجیب و غریبی در مورد آن در بین مردم رواج یابد. در این بخش به سؤالات شما عزیزان پاسخ های علمی داده می شود تا ابهامات علاقمندان به علم هیپنوتراپی برطرف گردد. شما می توانید تمامی سؤالات خود را در مورد هیپنوتیزم بالینی یعنی در مورد کاربردهای درمانی هیپنوتیزم، از ما بپرسید.
يكى ديگر از نگرانى هاى كسانى كه هيپنوز را به عنوان يك روش درمانى انتخاب مى كنند، ترس از اين موضوع است كه چون در جريان هيپنوز كنترل خود را از دست مى دهند ممكن است ناآگاهانه مورد انواع سؤاستفاده قرار بگيرند.
پژوهش هاى دقيقى كه توسط ارنست هيلگارد و ديگران انجام گرفته، به خوبى نشان داده اند كه هنگام هيپنوز، بخشى از ذهن سوژه به نام ناظر پنهان، تمام جريان هيپنوز را به دقت زير نظر دارد و هرگز تلقيناتى كه مغاير با اصول اخلاقى و اعتقادى فرد باشند را نخواهد پذيرفت.
در واقع اين بخش ذهن، از سوژه به خوبى مراقبت مى كند و در صورت نياز، وى را بلافاصله از هيپنوز خارج مى نمايد.
بنابراين، اين باور نادرست نيز افسانه اى بيش نيست و هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
از زمان مسمر عقيده بر اين بود كه هيپنوتيزم نوعى خواب مغناطيسى يا خواب مصنوعى است. در حاليكه پژوهش ها نشان داده اند هيپنوتيزم هيچ شباهت روانشناختى و نوروفيزيولوژيك به خواب ندارد. در واقع هيپنوتيزم نه تنها خواب نيست بلكه سوژه در جريان هيپنوز كاملا بيدار است و قادر است صداى هيپنوتيزور و در اغلب موارد صداى محيط را بشنود.
همچنين در بسيارى از موارد سوژه قادر است پس از هيپنوز، تجربيات هيپنوتيزمى خود را نيز به ياد آورد.
گاهى افرادى كه براى اولين بار هيپنوز مى شوند اين نگرانى را دارند كه ممكن است از هيپنوز خارج نشوند! لازم به توضيح است كه در طول قرنها تاريخچه مدون هيپنوتيزم تا كنون چنين اتفاقى نيفتاده و هرگز نيز اتفاق نخواهد افتاد.
در واقع اين باور نادرست، افسانه اى بيش نيست.
هیپنوتیزم، نهتنها پدیدهای جادویی یا اسرارآمیز نیست بلکه شیوهای کاملاً طبیعی است که طی آن فرد با بهرهگیریِ بیشتر از تواناییهای خویش بر افکار، احساسات، هیجانات و رفتارهای خود کنترل بهتری مییابد. بنابر این باید بدانیم که هیپنوتیزم، ارتباطی به ماوراءالطبیعه و یا نیروهای فوقبشری ندارد بلکه قابلیتی است که از آغاز خلقت، ذهن توانمند بشر به آن مجهز بوده است.
در نیمهی دوم قرن هجدهم میلادی یک پزشک اطریشی به نام فرانتز آنتون مِسمِر از هیپنوز بهطور وسیعی برای مداوای بیماران استفاده کرد. البته در آن زمان واژهی هیپنوز یا هیپنوتیزم وجود نداشت و این واژه بعدها توسط یک چشمپزشک به نام جیمز برِید وضع شد. اگرچه مسمر درمانگر ماهری بود ولی بهدلیل دانش محدود علوم اعصاب در آن زمان، از ماهیت علمی هیپنوتیزم بیاطلاع بود. مسمر هیپنوز را جریانی از انرژی مغناطیسی میدانست که از سوی درمانگر به سوژه منتقل میگردد و تصور میکرد هیپنوتیزم به شخص تحمیل میشود. درحالیکه امروزه میدانیم هيپنوتیزم عبارت است از فعال شدن ظرفيت و توانایی درونی سوژه برای تجربهی يك وضعیت توجه متمركز. بنابراین نقش درمانگر فراهم نمودن فرصتی است كه طی آن سوژه بتواند با هدایت وی، ظرفيت هيپنوتيزمی خود را كشف و فعال سازد. بهعبارت دیگر هر تجربهی هیپنوتیزمی، نوعی خودهیپنوتیزم است که سوژه آن را با هدایت هیپنوتیزور تجربه میکند.